چرایی مقوله تحلیل تکنیکال :
بازار مالی جاییست که افراد در پی کسب سود مشخص و مستمر جهت پوشش دادن نیازهای مالی و دور ماندن ازآسیب های اقتصادی همچون تورم هستند .
این امرطبیعتا مشکل تر از آنست که تصور شود .
درگام اول برای درک مناسب سرمایه گذاری افراد به سمت تحلیل بنیادی می روند تا از عوامل موثر در تعادل یا عدم تعادل قیمت در سهام یا کالا آگاهی یابند که موضوع علم حسابداریست . اما در این سطح هنوز به همه آنچه از یک معامله موفق احتیاج داریم نرسیده ایم .
اینجاست که موضوع جذاب و همه پسند تحلیل تکنیکال مطرح می شود که از دید برخی یک هنر است و از دید عده ای دیگر یک زیر شاخه از علوم انسانی است که با آمار و احتمال سر و کار دارد .
ابزار کار یک چارتیست یا تحلیل گر تکنیکال قیمت خام در گذشته است . تا نسبت به اتفاقاتی که در گذشته رخ داده احتمال دهد در آینده حرکت قیمت به کدام سمت کشش بیشتری دارد .
تحلیل تکنیکال به بررسی الگوهای رفتاری انسانها می پردازد و این امکان را بوجود می آورد که وارد ذهن بازار شویم و ببینیم چه چیزی با توجه به الگوهای رفتاری بازار محتمل تر است .
دلایل محبوبیت این شیوه از تحلیل بین معامله گران قابل فهم بودن و یاد گیری آسان آن بدون احتیاج به داشتن زمینه قبلی و کار باچارت به عنوان یک زبان بین المللی بازار مالیست . یک تحلیل گر تکنیکی صرفا با دانستن فلسفه حرکت قیمتی روی چارت آینده قیمت را حدس میزند بدون اینکه لازم باشد بداند چه سهم یا کالایی را مورد مطالعه قرار داده است .
البته نباید فراموش کرد که چون با آمار و احتمال سرو کار داریم تفسیر به رای زیادی در این نوع تحلیل وجود دارد .درست نقطه ای که دلیل برای رشد قیمت مشاهده میکنیم عده ای میتوانند برهان برای افت قیمت هم داشته باشند . گرچه ممکن است افراد با تجربه کم و تازه وارد هم نتایج درست را حدس بزنند اما معمولا برنده فرد با تجربه ایست که سالها هزاران چارت را مورد بررسی قرار داده و حتما یک نقاش کهنه کار ذوق و قریحه برتری نسبت به یک کودک که تازه با مداد آشنا شده دارد.
( نگارنده : محمد صادقی)
بازار مالی جاییست که افراد در پی کسب سود مشخص و مستمر جهت پوشش دادن نیازهای مالی و دور ماندن ازآسیب های اقتصادی همچون تورم هستند .
این امرطبیعتا مشکل تر از آنست که تصور شود .
درگام اول برای درک مناسب سرمایه گذاری افراد به سمت تحلیل بنیادی می روند تا از عوامل موثر در تعادل یا عدم تعادل قیمت در سهام یا کالا آگاهی یابند که موضوع علم حسابداریست . اما در این سطح هنوز به همه آنچه از یک معامله موفق احتیاج داریم نرسیده ایم .
اینجاست که موضوع جذاب و همه پسند تحلیل تکنیکال مطرح می شود که از دید برخی یک هنر است و از دید عده ای دیگر یک زیر شاخه از علوم انسانی است که با آمار و احتمال سر و کار دارد .
ابزار کار یک چارتیست یا تحلیل گر تکنیکال قیمت خام در گذشته است . تا نسبت به اتفاقاتی که در گذشته رخ داده احتمال دهد در آینده حرکت قیمت به کدام سمت کشش بیشتری دارد .
تحلیل تکنیکال به بررسی الگوهای رفتاری انسانها می پردازد و این امکان را بوجود می آورد که وارد ذهن بازار شویم و ببینیم چه چیزی با توجه به الگوهای رفتاری بازار محتمل تر است .
دلایل محبوبیت این شیوه از تحلیل بین معامله گران قابل فهم بودن و یاد گیری آسان آن بدون احتیاج به داشتن زمینه قبلی و کار باچارت به عنوان یک زبان بین المللی بازار مالیست . یک تحلیل گر تکنیکی صرفا با دانستن فلسفه حرکت قیمتی روی چارت آینده قیمت را حدس میزند بدون اینکه لازم باشد بداند چه سهم یا کالایی را مورد مطالعه قرار داده است .
البته نباید فراموش کرد که چون با آمار و احتمال سرو کار داریم تفسیر به رای زیادی در این نوع تحلیل وجود دارد .درست نقطه ای که دلیل برای رشد قیمت مشاهده میکنیم عده ای میتوانند برهان برای افت قیمت هم داشته باشند . گرچه ممکن است افراد با تجربه کم و تازه وارد هم نتایج درست را حدس بزنند اما معمولا برنده فرد با تجربه ایست که سالها هزاران چارت را مورد بررسی قرار داده و حتما یک نقاش کهنه کار ذوق و قریحه برتری نسبت به یک کودک که تازه با مداد آشنا شده دارد.
( نگارنده : محمد صادقی)
دسته بندی: مقالات عمومی
آدرس کوتاه خبر: